برگ ار چه هزار دسته دارد شاخه
دستی به شکوفه بسته دارد شاخه
بی میوه برای هیمه دستش ببرند
با میوه سری شکسته دارد شاخه
*************************
گفتی که دلت ! شکسته ام دیگر چه؟
در آینه ات نشسته ام دیگر چه؟
بی میوه سزای آتشت بود دلم
حالا که شکوفه بسته ام دیگر چه؟
****************************
با این دل خسته ام چه خواهی کرد؟
با این پر بسته ام چه خواهی کرد؟
گیرم زخم سینه ام را بستی!
با قلب شکسته ام چه خواهی کرد؟
************************
تا آمدن تو تیره می مانم
در پیله ی خود شفیره می مانم
هر چند که رفتن تو بی برگشت است
من باز به راه خیره می مانم